" وقتی پرچم رنگینکمانی را در عراق برافراشتیم، روزنههایی از امید به رویمان گشوده شد"
آرزو داشتم زندگی در کشوری را تجربه کنم که به تفاوت آدمها احترام بگذارد اما آرزویم بر باد رفت! تمام زندگیم...
هرگز نمیتوانستم به فرزندانم توضیح بدهم چرا افغانستان را ترک میکنم
آن شب به خانه رفتم بدون آنکه بدانم آخرین شبی بود که عشقم، نبی را می دیدم
از لحظهای که چشمم را باز میکنم در رعب و وحشتم. ترسی که کسی از آن خبر ندارد
یک دگرباش که تازه از زندان آزاد شده به یاد میآورد که چگونه زندانبانها کتکش میزدند و تهدیدش میکردند که به زودی اعدام میشود. دگرباش دیگری میگوید با جنگجویان داعش همبند بوده است.
در شرایطی که بیشتر مردم افغانستان نگران وضع شدن محدودیتها و از دست دادن کار و آزادیهایشان هستند، دگرباشان افغان نگران از دست دادن جان خودشان هستند.